((( طاهرزئی )))

تارنمای طاهرزئی وبلاگی است که از حقوق قبیله طاهرزئی(گرگیج)،مردم گیاوان،منطقه و ملت بلوچ دفاع می کند

((( طاهرزئی )))

تارنمای طاهرزئی وبلاگی است که از حقوق قبیله طاهرزئی(گرگیج)،مردم گیاوان،منطقه و ملت بلوچ دفاع می کند

سخنی با کاربران عزیز

بشنو ازنی چون حکایت می کند ،،، از جدایی ها شکایت می کند

............................................

بشنو ازنی چون حکایت می کند      از جدایی ها شکایت می کند

که از نیستان تا مرا ببریده اند      ازنفیرم مرد وزن نالیده اند

سینه خواهم شرحه شرحه ازفراق      تابگویم شرح درد اشتیاق

حکایت نی مولوی بی شباهت به وضعیت کنونی افراد قبیله طاهرزئی نیست. ظاهرا همه ما ازاصل خود دور مانده ایم ولی برخلاف نی که به فرمایش مولوی:

هرکسی که او دورماند از اصل خویش      بازجوید روزگاروصل خویش

انگار اصلا در فکر روزگار وصل نیستیم .

بشنو ازنی چون حکایت می کند ،،، از جدایی ها شکایت می کند

............................................

بشنو ازنی چون حکایت می کند      از جدایی ها شکایت می کند

که از نیستان تا مرا ببریده اند      ازنفیرم مرد وزن نالیده اند

سینه خواهم شرحه شرحه ازفراق      تابگویم شرح درد اشتیاق

حکایت نی مولوی بی شباهت به وضعیت کنونی افراد قبیله طاهرزئی نیست. ظاهرا همه ما ازاصل خود دور مانده ایم ولی برخلاف نی که به فرمایش مولوی:

هرکسی که او دورماند از اصل خویش      بازجوید روزگاروصل خویش

انگار اصلا در فکر روزگار وصل نیستیم .

در برهه ای اززمان که اجداد ما با اتحاد وهمدلی داشتندتاریخ گیاوان زمین را بارشادت رقم می زدند ، همه وهمه یک نام داشتند ، یک لقب وکنیه داشتند وبه همان یک نام افتخار می کردند، به آن پشت گرم بودند وتحت لوای آن انسجام واتحاد خود را مستحکم تر می کردند وآن نام طاهرزئی بود.

مایه مباهات تک تک افراد این قوم ، از شجاع ترین آنان ، از معروفترین آنان ، از متمول ترین آنان گرفته تا گمنام ترین آنان فقط تعلق به قبیله طاهرزئی بود وهیچ لقبی را غیر از این زیبنده خود نمی دیدند.

حتی در دوره ای که فامیل شناسنامه ای سه سردار بزرگ این قوم ،به هر دلیلی افسری ونیکخواه ویزدان پناه ثبت شد(ظاهرا بعلت سیاست تفرقه انگیز رضاشاه) ، هنوز این بزرگان با عنوان طاهرزئی خطاب می شدند وبه آن می بالیدند.

ولی اکنون وضع متفاوت شده وتعدد وتکثر نام فامیلی شناسنامه ای ، فقط وفقط باعث شکاف وپراکندگی وچند دستگی بین قبیله طاهرزئی می شود. در مقطعی که نیاز به اتحاد بیش از هر دوره دیگری احساس می شود ، وجود فامیلیهای متعدد فقط ما را از همدیگر دور ودورتر می کند.

آتش است این بانگ نای ونیست باد      هرکه این آتش ندارد نیست باد

آتش عشق است که اندر نی فتاد      جوشش عشق است که اندر می فتاد

ما باهدف احیای اتحاد وانسجام از دست رفته این قوم وارد عرصه وبلاگ نویسی شدیم وعلیرغم بضاعت کم، حداکثر سعی وتلاش خودرا بکار بردیم وبعنوان کوچکترین عضو پیشنهاد دادیم فارغ از فامیلی شناسنامه ای ، خود را طاهرزئی معرفی واز دیگران هم بخواهیم ما را با همین عنوان خطاب کنند.بگذاریم نیکخواه-یزدان پناه-افسری-اخلاقی-رشیدی- شاهی زاده و…… فقط در شناسنامه باقی بماند.

هرچند اکثر جوانان غیور وفهیم طاهرزئی از این پیشنهاد استقبال کردند ولی عده قلیلی هنوز بر مواضع تفرقه انگیز اصرار دارند وبا گذاشتن کامنت با عناوین فوق ، سعی دارند این اقدامات را بی ثمر کنند.

اینان یا به راستی طاهرزئی نیستند یا اقلیتی از این قوم هستند که هنوز اهمیت موضوع را درک نکرده اند

هرکه جزماهی زآبش سیرشد      هرکه بی روزی است روزش دیرشد

درنیابد حال پخته هیچ خام      پس سخن کوتاه باید والسلام

بندبگسل باش آزاد ای پسر      تا کی باشی بندسیم و بند زر

یکی از آفتهایی که همواره سد راه پیشرفت جوامع بوده ودر مورد قبیله طاهرزئی هم مصداق دارد وجود افرادی است که خواسته یا ناخواسته در راستای نقشه های تفرقه انگیز دشمنان حرکت می کنند و باعث کند شدن ویا متوقف شدن تلاشهای افراد دلسوز می شوند.

به هر حال همه ما به تناسب امکانات ، موقعیت ، سواد و توانائی مان مسئولیم که در راه ایجاد وحدت وجلوگیری از تفرقه این قوم گامی برداریم و راهکارهای عملی آن را بررسی کنیم وبه مرحله اجرا درآوریم .

بالب دمساز خودگر جفتمی      همچو نی من گفته ها گفتمی

هرکه او ازهمزبانی شد جدا      بی زبان شد گرچه داردصد نوا

بشنوید ای دوستان این داستان      خودحقیقت نقد حال ماست آن

taherzai@ymail.com

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد