((( طاهرزئی )))

تارنمای طاهرزئی وبلاگی است که از حقوق قبیله طاهرزئی(گرگیج)،مردم گیاوان،منطقه و ملت بلوچ دفاع می کند

((( طاهرزئی )))

تارنمای طاهرزئی وبلاگی است که از حقوق قبیله طاهرزئی(گرگیج)،مردم گیاوان،منطقه و ملت بلوچ دفاع می کند

بیوگرافی وشرح حال زندگی سردار بزرگ طاهرزئی (قسمت اول)

بیوگرافی وشرح حال زندگی سردار بزرگ طاهرزئی

 

رئیس حسن طاهرزئی

نوشته شده توسط :مهندس عیسی بیرداد طاهرزئی

فهرست مطالب:

قسمت اول                                                    قسمت دوم

۱ـمقدمه                                                        ۱ـبازگشت از خلیج عربی

۲ـتولد                                                           ۲ـصفات شخصی ومهارتهای فردی

۳ـازدواج                                                       ۳ـساختمانها وبناها

۴ـقتل محمد علی تنگسیری                         ۴ـملاقات  با نیروهای دریایی انگلیس 

۵ـجنگ جه بغان                                    ۵ـدیدار وملاقاتهای من با رئیس حسن(دیدار اول)

۶ـمهاجرت به خلیج عربی                           ۶ـدیدار دوم من با رئیس حسن

                                                                ۷ـدیدار سوم من با رئیس حسن

                                                              ۸ ـ وفات

*******************************************************************

قسمت اول

مقدمه :

با سلام به سروران وبرادران عزیز وگرامی در سایت طاهرزئی سرور وبرادر عزیز وگرامی در این بلوگ از من خواست که بیوگرافی وشرح حال سردار بزرگ طاهرزئی رئیس حسن یار محمد را برایشان بنویسم.او خود شرح حالی از دو رئیس دیگر طاهرزئی رئیس دوست محمد کرمدادو رئیس علی جلال نوشته ودر وبلوگ طاهرزئی قرار داده است.من با کمال میل وبا خوشحالی درخواست او را بذیرفتم .زیرا مطلبی است تاریخی و مفید برای جوانان طاهرزئی وسایر جوانان گیاوان ومنطقه.این مطلب وکامنت را بخوانید.

بیوگرافی وشرح حال زندگی سردار بزرگ طاهرزئی

 

رئیس حسن طاهرزئی

نوشته شده توسط :مهندس عیسی بیرداد طاهرزئی

فهرست مطالب:

قسمت اول                                                    قسمت دوم

۱ـمقدمه                                                        ۱ـبازگشت از خلیج عربی

۲ـتولد                                                           ۲ـصفات شخصی ومهارتهای فردی

۳ـازدواج                                                       ۳ـساختمانها وبناها

۴ـقتل محمد علی تنگسیری                         ۴ـملاقات  با نیروهای دریایی انگلیس 

۵ـجنگ جه بغان                                    ۵ـدیدار وملاقاتهای من با رئیس حسن(دیدار اول)

۶ـمهاجرت به خلیج عربی                           ۶ـدیدار دوم من با رئیس حسن

                                                                ۷ـدیدار سوم من با رئیس حسن

                                                              ۸ ـ وفات

*******************************************************************

قسمت اول

مقدمه :

با سلام به سروران وبرادران عزیز وگرامی در سایت طاهرزئی سرور وبرادر عزیز وگرامی در این بلوگ از من خواست که بیوگرافی وشرح حال سردار بزرگ طاهرزئی رئیس حسن یار محمد را برایشان بنویسم.او خود شرح حالی از دو رئیس دیگر طاهرزئی رئیس دوست محمد کرمدادو رئیس علی جلال نوشته ودر وبلوگ طاهرزئی قرار داده است.من با کمال میل وبا خوشحالی درخواست او را بذیرفتم .زیرا مطلبی است تاریخی و مفید برای جوانان طاهرزئی وسایر جوانان گیاوان ومنطقه.این مطلب وکامنت را بخوانید.

 

تولد:

رئیس حسن یار محمد در حدود صدو سی تا صدو سی بنج سال قبل در کلنگی متولد می شود.بدر حسن یار محمد است ـ موسی ـ کرمشاه وبه طاهر میرسد. مادر رئیس حسن گلثوم دختر علی بیرداد طاهر است. رئیس حسن دوران جوانی را در کلنگی می گذارند. در زمانی که به سن برداشتن سلاح میرسدبه همراه دو رئیس دیگر طاهرزئی.رئیس علی جلال ورئیس دوست محمد کرمداد با برکت همکاری میکنند.(حاکم منطقه).در ان زمان قبیله طاهرزئی را قبل از سه رئیس طاهرزئی کرمداد علی .یار محمد موسی وجلال بیرداد رهبری می کردند.که بدران سه رئیس اند.قبیله طاهرزئی به رهبری کرمداد .یار محمدوجلال بیرداد با قبیله میر به رهبری برکت عبدنبی متحد بودند.رهبران طاهرزئی نزد برکت احترام خاصی داشتند.زیرا طاهرزئی نقش نیروی تعین کننده را در گیاوان ومنطقه ایفا می کرد.

من شنیده ام که احترام خاصی که سران قبیله طاهرزئی بعدا سه رئیس طاهرزئی نزد برکت داشته اند بعضی از میرها رشک میبردند.از بدر بزرگم رئیس علی شنیدم که میگفت ما یعنی سران قبیله طاهرزئی و سه رئیس از همان غذایی که برای برکت بخت می شد برای ما می اوردند.در ان زمان رهبران قبیله طاهرزئی ملقب به هوت بوده اند.هوت کرمداد. هوت یار محمدو هوت جلال.

ازدواج:

رئیس حسن سه بار ازدواج میکند.زوج اول رئیس حسن میملک علی است.علی ـ جلال ـ هونک ـمحتاج ـ غلامشاه است.و از این ازدواج صاحب سه بسر به نامهای رئیس موسی ـجلال حسن ودوست محمد حسن می شود.و سه دختر به نامهای گنج هاتون حسن (ماذر بدری من است) فاطمه حسن. وگلثوم حسن. و همسر دوم رئیس حسن گلثوم شهکرم موسی کرمشاه طاهر می باشد که حاصل این ازدواج دو دختر به نام های زخاتون حسن و شریفه حسن می باشند و زوج سوم رئیس حسن شهربانو دختر کل عباس که یک نسب ان به خوانین رودبار وبشکرد میرسد می باشد.و صاحب یک بسر به نام دودا حسن وسه دختر به نامهای نوری حسن.درهاتون حسن وبی بی حسن میشود.

قتل محمد علی تنگسیری توسط رئیس حسن ورئیس دوست محمد

زمانی که سه رئیس رئیس حسن .رئیس دوست محمد ورئیس علی با برکت همکاری میکردند.محمد علی تنگسیری به بنزرک میناب می اید ودر انجا ساکن میشود. محمد علی از حمایت دولت تهران بر خوردار بوده است ودر بنزرک برای خود فرمانروایی تام الاختیار برقرار میکند .و به افراد مسلح و افراد غیر مسلح حمله ور می شده .و انها را می کشته و اموال انها را به غارت می برده و در بین مردم رعب و وحشت براه می انداخته.در ان دوره مردم گیاوان از رودان خرما می خریدند و به گیاوان می اوردند.محمد علی به مردم گیاوان حمله میکرده و اموال انها را به غارت میبرده. در یکی از حملات محمد علی یک طاهرزئی به نام جهانگیر خدابخش رشید طاهر را در کفه کلاوی و بانویی (کنیزش)را که همراه وی بوده به فتل میرساند.خبر قتل خدابخش رشید را نزد برکت می برند. در ان مجلس برکت سه رئیس طاهرزئی هم حضور داشتند .برکت بیان میکند که مهدلی دست به کشتار مردم زده و حالا یک طاهرزئی را به قتل رسانده .هیچ کس اقدامی مناسب انجام نمی دهد.واضافه میکند که من دو کوه مرد (به افراد بشکرد گفته میشد) خواهم فرستاد تا مهدلی را به قتل برسانند.سه رئیس .رئیس حسن .رئیس دوست محمد ورئیس علی به خشم می ایند.حسن یار محمد ودوست محمد کرمداد عهد میکنند که مهدلی را به قتل برسانند.اول محمد حسن دلمراد میرو را برای شناسایی مهدلی و محل زندگی مهدلی به بنزرک میناب می فرستند.محمد حسن خود را تاجر خرما معرقی میکند ومدتی در بنزرک می ماند وموفق میشود در مجلس مهدلی هم شرکت کند.و او را از نزدیک ببیند وشناسایی کند.

دور منزل مهدلی به وسیله بوته های خاردار محصور بود .که به زبن خودمان مهرغی از شنک وجود داشته .ودر خارج از مهرغ چسبیده به مهرغ(حصار خاردار)خندقی کنده شده بود.مهدلی دو سگ هم داشته که شبها به افرادی که نزدیک خانه می شدند حمله میکردند .محمد حسن دلمراد در زمان بازگشت به گیاوان مشاهدات خود رابه رئیس حسن یارمحمد ورئیس دوست محمد کرمداد بیان میکند.رئیس حسن ورئیس دوست محمد کرمداد شبی را مناسب میدانند.و به همراهی محمد حسن .حسین مهرو .و فرد بنجمی که من نام وی را نمی دانم به طرف بنزرک وبه طرف خانه مهدلی میروند.در نزدیک خانه مهدلی کمین می گیرند زمانی که شب نشینی ومجلس مهدلی تمام میشود ودیگران به منزل خود میروند.حسن یار محمد .دوست محمد کرمداد .محمد حسن دلمراد و حسین مهرو به طرف خانه مهدلی میروند.محمد حسن دلمراد که اشنایی از سگهای مهدلی داشته با خود نان و خرما وگوشت همراه می برد. و مسول رام کردن سگها میشود. وبه ان سگها غذایی که همراه داشته می دهد.حسین مهرو که مردی نیرومند وفوی هیکل بود مسول کندن شنکهای(بته های خاردار)مهرغ میشود.که با کندن چند بوته خاردار رئیس حسن ورئیس دوست محمد همزمان از خندق وبوته های خاردار می برند.دوست محمد کرمداد مهدلی را صدا می زند و بیان میکند قتل جهانگیر خدابخش رشید وزنده زیستن غیر ممکن است.

مهدلی شروع به تیر اندازی میکند.که تیری موهای رئیس حسن را هم که موهای بلندی داشت می برد.رئیس حسن ورئیس دوست محمد همزمان به طرف مهدلی شلیک میکنند.و مهدلی کشته میشود.دو رئیس بعد از شلیک با تفنگ با کلتهای راجرز خود به طرف مهدلی تیر اندازی میکنند.(مهدلی در مقایسه با ان دوره سلاح بیشرفته وخوبی داشته است).دو رئیس برای اطمینان از مرگ مهدلی بالای سر جسد مهدلی میروند.و از خانم وی میبرسند(اسم زن مهدلی شهری دختر گنگزار میباشد)  این جسده کیست؟ خانم مهدلی بیان میکند.که جسد مهدلی تنگسیری است.ودو رئیس از خانه خارج میشوند.فرد بنجمی که همراه انها بوده مسولیت نگهداری مرکبها را بر عهده داشته است.

در راه بازگشت به گیاوان در سرمست ونزدیکیهای صبح به نزدیک خانه بانویی میرسندکه مشک شیری را به سه چوب بنام بشکول اویزان کرده ومشک شیر را تکان میداده که کره را از ماست جدا کند.وبجه خود را لالایی میکرد.حسین مهرو به طرف این خانه میرود.و از بانو تقاظا می کندکه کمی از شیر های مشک خود را به انها بدهد.بانو در جواب حسین مهرو بیان میکندکه از ترس مهدلی فرار کرده اید می خواهید شیرهای مرا بخورید.حسین مهرو در جواب ان بیان میکند که مهدلی را جایی فرستاده ایم که برنگردد.(بشکول عبارت است از سه چوب که در بالا بهم بسته میشوندو سه بایه ان به شکل هرم یا منشور سه وجهی سه بایه ان در زمین قرار میگیرد*).

زمانی که خبر قتل مهدلی را نزد برکت میبرند .برکت بیان میکند که من چند نفر کوه مرد ما موریت داده ام.که مهدلی را به قتل برسانند. از بدر بزرگم رئیس علی جلال شنیدم که میگفت زمانی که خبر قتل مهدلی را نزد برکت اوردند من در ان خانه ایی بودم که برکت در ان مجلس گرفنه بود. من ایستاده بودم وبا یک بایه ان سرگ که در ان نشسته بودیم تکیه داده بودم(رئیس علی منتظر یک خبر بوده است).رئیس علی اضافه میکند . که من در جواب برکت گفتم که این کار از عهده کوه مردهای شما ساخته نیست.واین کار حتما باید کار حسن یار محمد ودوست محمد کرمداد باشد.

اما در ادامه بیوگرافی حسن یار محمد سردار بزرگ طاهرزئی  میخواهم واقعه های تاریخی که در زمان رئیس حسن در گیاوان ومنطقه رخ داده است برایتان بنویسم.

 

جنگ چه بغان

یکی از این وقایع تاریخی که در زمان زندگی رئیس حسن جنگ چه بغان است. که بین دو قبیله میر به رهبی برکت با قبیله طاهرزئی به رهبری سه رئیس . رئیس حسن.رئیس دوست محمد. رئیس علی رخ می دهد. من جریان کامل این جنک را قبلا نوشته ام. واگر لازم باشد و دوست دارید.میتوان ان نوشته کامل را هم در زیر اینجا به بیو گرافی رئیس حسن اضافه کنید(با تیتر جنگ چه بغان).اما من فقط در اینجا از نقش رئیس حسن در جنگ چه بغان برایتان می نویسم.

رئیس حسن در جنگ چه بغان شرکت فعال داشتند.وبا نیروهای میر به رهبری برکت جنگیده است.واز ناحیه گردن زخمی میشود.بعد از این جنگ طاهرزئیها به بنزرک میناب میروند.ودر انجا زخمیهای خود را مداوا میکنند.زخم گردن رئیس حسن را میملک علی با داروهای محلی که از معجونی از بوته های صحرایی و روغن ساخنه میشد مداوا میکند.و خیلی سریع التیام می یابد وسایر زخمی ها را از جمله رئیس دوست محمد کرمداد را با داروهای محلی معالجه می کنند.معجونی که از داروهای محلی واز بوته های صحرایی میساختند این خاصیت را داشته که از عفونت والتهاب در محل زخم جلوگیری کندو این معجون را بصورت لولهای باریکی در محل زخم فرو میکردند .در اینجا باید اضافه کنم. که در ان دوره  زمانی تنتورید(ایدین)و دیتول که روی شیشه ان عکس دو شمشیر به صورت ضرب در بود داشته اند.در ضمن در این جنگ جان محمد دلمرادکه دایی محمد رئیس موسی میباشد به همراه محمد رودباری و محمد دلمراد کشته میشوند.

بعد از جنگ چه بغان قبیله طاهرزئی به رهبری رئیس علی جلال گرایش به دولت تهران به رهبری رضا شاه بهلوی بیدا میکنند.که جریان کامل ان را در مطلب امنیت در زمان سه رئیس طاهرزئی  را من قبلا نوشته ام.نزدیک شدن قبیله طاهرزئی به دولت تهران برکت را نگران میکند.بار دیگر اوضی ها وتجار بندر عباس به کار خنکی دست میزنند وبین نمایندایی از رزیم تهران و برکت نقش واسطه را بازی مکنند.و تماس بین برکت و نماینده دولت تهران برقرار میشود. اخوند اوضی نقش واسطه را بعهده داشته .من اخوند اوضی را که در سن کهولت بود دیده ام.با الاغ به بمانی امد وچند روزی در بمانی ماند. برکت وقبیله میر در گوشکی ساکن بودند. برکت می بذیرد که با نماینده تهران در سرزه ملاقات کند.عبدالله خان برکت وجلال برکت با ملاقات برکت مخالفت می کنند.عبدالله خان برکت بیان میکند که من هزینه یک سال جنگ با دولت تهران را دارم(نقل قول از مراد میر زا).ولی برکت تصمیم به ملاقات با نماینده دولت تهران را می گیرد.از عظیم مراد حان میر حاجی شنیدم که میگفت که شخصی بنام شهداد شهکرم را رئیس علی جلال نزد برکت می فرستد وبرکت را با ملاقات با نماینده دولت بر حذر می دارد.از دادمحمد رئیس شنیدم که رئیس حسن هم فردی نزد برکت میفرستد و برکت را از ملاقات با نماینده دولت تهران بر حذر می نماید.بر حذر داشتن برکت با نماینده دولت تهران از سوی رئیس حسن ورئیس علی بیانگر چرخشی در سیاست قبیله طاهرزئی است نسبت به دولت مرکزی ودولت تهران.

اما در ادامه زیرا مطلب درباره بیو گرافی رئیس حسن است.بیش از ابن راجع به رفتن برکت به تهران را نمی نویسم ودر مطلبی وکامنت دیگری این مطلب رابه طور کامل خواهم نوشت.اما در اینجا می خواهم از صادرات گیاوان به خلیج عربی و سلطنت مسقط در ان زمان برایتان بنویسم.

عبدالله خان برکت چوب وزغال وحتی دام به مسقط صادر میکرد.که از چوب موسمی برای ساختن لنج استفاده میشد .و از چوب معمولی در امر ساختن خانه استفاده می شد.و زغال هم جهت سوخت صادر می شد. در زمان حکومت رئیس حسن ودو رئیس دیگر طاهرزئی من از واردات گیاوان از کشورهای خلیج عربی در کامنت ومطلب امنیت در زمان سه رئیس نام برده ام. که شامل واردات قند ـ بارچه  ـچای ـبرنج واسلحه و مهمات جنگی بوده است.اما صادرات گیاوان به خلیج عرب شامل دام ـخرما ـ زغال وغله بوده است.

مهاجرت قبیله طاهرزئی به خلیج عربی

همانطوری که در بالا برایتان نوشتم.سیاست قبیله طاهرزئی نسبت به دولت تهران تغیر میکند.و اسطحکاک واختلافی بین قبیله طاهرزئی  به رهبری سه رئیس .رئیس حسن .رئیس دوست محمد و رئیس علی با حکومت تهران به بادشاهی رضا شاه بهلوی بوجود می اید. علت این اصطکاک واختلاف براثر برداخت مالیات از گیاوان به حکومت تهران بروز میکند .(دولت تهران همیشه در این کوشش بوده که قدرت مالی واقتصادی حکومتهای محلی را تضعیف کند تا نتوانند سلاح ومحمات خریداری کنند .). سه رئیس از گرفتن مالیات از مردم گیاوان و برداخت به حکومت تهران مخالفت میکنند. اخنلاف وتضاد تشدید می شود. سه رئیس تصمیم به خارج فرسادن خانوادها وبچه ها از گیاوان به خلیج عربی را میگیرند. رئیس حسن خانوادها وبچه های طاهرزئی را به خلیج عربی میبرد. رئیس دوست محمد کرمداد ورئیس علی در گیاوان می مانند.رئیس حسن اول تصمیم به سکونت در راس الخیمه را می گیرد.که نزدیکتر به گیاوان بوده . اما بعدا رایش  عوض می شود.وبه عجمان نزد شیخ وحکومت عجمان شیخ راشد بن نعیمی می رود. که از دور با شیخ عجمان راشد بن نعیمی اشنا یی داشته. رئیس حسن با خانواده های طاهرزئی در عجمان ساکن میشود. در اینجا خالی از لطف نیست که برایتان بنویسم که رئیس موسی که تازه به سن سلاح بستن میرسید .خور راس الخیمه را با شنا عبور می کند .(در زمان مسافرت از راس الخیمه به عجمان ).وباید اضافه کنم که اکثر افراد طاهرزئی شنا گران ماهری بودند از جمله بدرم بیرداد . طاهر . مهراب . جلال . بالانج . دوست محمد حسن . دادمحمد و ....

رئیس دوست محمد کرمدادو رئیس علی جلال در گیاوان میمانند. با نیروهای دولت تهران درگیر می شوند.رئیس حسن اول جلال حسن وچند تن از طاهزئی ها و یاقوت را به کمک رئیس دوست محمد و رئبیس علی مفرستد.(نقل از حسین دوست محمد).بعد از مدتی رئیس دوست محمد ورئیس علی تصمیم رفتن به خلیج عربی را میگیرند. ویک مرکز دولت تهران را خلع سلاح میکنند.وبا مصادره کردن یک باره لنج عازم خلیج عربی وامارات عجمان می شوند همزمان با حرکت رئیس دوست محمد ورئیس علی به خلیج عربی وعجمان رئیس حسن جهت بیوستن به دو رئیس در گیاوان از عجمان راهی گیاوان می شود .و سر برستی خانواده های طاهرزئی را به رئیس موسی واگذار می کند.

بازگشت قبیله طاهرزئی به گیاوان.

ادامه دارد........

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد