((( طاهرزئی )))

تارنمای طاهرزئی وبلاگی است که از حقوق قبیله طاهرزئی(گرگیج)،مردم گیاوان،منطقه و ملت بلوچ دفاع می کند

((( طاهرزئی )))

تارنمای طاهرزئی وبلاگی است که از حقوق قبیله طاهرزئی(گرگیج)،مردم گیاوان،منطقه و ملت بلوچ دفاع می کند

امنیت در زمان سه رئیس،رئیس علی،رئیس دوست محمد،رئیس حسن

امنیت در زمان سه رئیس،رئیس علی،رئیس دوست محمد،رئیس حسن  

 

 

نوشت 

ه 

 

 

 

 شده توسط: مهندس عیسی بیرداد طاهرزئی

 

 

 

باسلام یکی از سروران عزیز و محترم طاهرزئی از طریق انترنت بامن تماس گرفتند.و از من خواستند راجع امنیت مطلبی بنویسم من با کمال میل خواسته او را بذیرفتم. اما قبل از اینکه وارد نوشتن مطلب امنیت در دوران سه رئیس قبیله طاهرزئی.رئیس دوست محمد،رئیس علی،رئیس حسن. خیلی مایلم و دوست دارم که اول از این دو گروه افراد قبیله خوشنام و متمدن طاهرزئی تشکر کنم.

امنیت در زمان سه رئیس،رئیس علی،رئیس دوست محمد،رئیس حسن  

 

نوشت 

ه 

 

 

 

 شده توسط: مهندس عیسی بیرداد طاهرزئی

 

 

 

باسلام یکی از سروران عزیز و محترم طاهرزئی از طریق انترنت بامن تماس گرفتند.و از من خواستند راجع امنیت مطلبی بنویسم من با کمال میل خواسته او را بذیرفتم. اما قبل از اینکه وارد نوشتن مطلب امنیت در دوران سه رئیس قبیله طاهرزئی.رئیس دوست محمد،رئیس علی،رئیس حسن. خیلی مایلم و دوست دارم که اول از این دو گروه افراد قبیله خوشنام و متمدن طاهرزئی تشکر کنم.

اولا از دست اندرکاران وسروران وبرادران بلاگ طاهرزئی تشکر می کنم که برچم با افتخار قبیله خود را در احتزاز دارند و با منطق و درایت مسائل مربوط به قبیله خود را زیر زربین میبرند ونقد می کنند و می نویسند. و نقاط مثبت ان را برجسته می کنند و قبیله متمدن طاهرزئی را و رهبران با شخصیت قبیله طاهرزئی را در منطقه و خارج معرفی می نمایند.

 دوما از سروران وعزیزانی تشکر می کنم که فعالانه در بحثهایی که در مورد قبیله خوشنام طاهرزئی می شود شرکت می کنند و نطرات بر ارزش وبا معنای خود را بیان می کنند.و با دستها و قلمهای تیز و تند خود مسائل را موشکافی می کنند. و از منافع قبیله خود،قبیله طاهرزئی دفاع می کنند.

اما راجع خود مطلب مورد بحث امنیت عبارت است از اینکه جان افراد و خانواده اش و اموال افراد از تجاوز فرد ویا گروهی در امان باشد. امنیت با بیدایش انسان و از دوره بارینه سنگی مورد نطر انسانها بوده است. انسانهای اولیه برای بدست اوردن غذا که به معنای امروزی امنیت اقتصادی نامیده می شود و برای دفاع از خود در برابر صوانح طبیعی و حیوانات درنده به معنای امروزی امنیت اجتماعی نامیده میشود دست به تشکل زدند.شرایط بیرامون و محیط انهارا به سویی جهت داد که برای تامین امنیت خود دست به تشکیل گروهای انسانی زدند. هر گروه امنیت خود را تامین می کرد و با رشد و تکامل انسانها قبایل و کلان شکل گرفت. که هر قبیله امنیت خود را بر عهده داشت. براثر جنگها و تصرف اموال و به برده گرفتن افراد،بعضی از قبایل قدرت بیشتری گرفتند و از نیروی افراد اسیر شده در امر زراعت و تولید غذا بکار می گرفتند که منجر به بیدایش اولین دولتها به وجه تولیدی برده داری شد(وجه تولید شامل نیروهای مولده یعنی انسان و ابزار تولید است)نمونه کلاسیک وجه تولید برده داری در یونان و روم و آتن و اسبارت بوده است.

با فروباشی نظام فئودالیسم روکار آمد که تا قرن دوازده میلادی ادامه داشت وجای خود را به نظام سرمایه داری داد و در بطن نظام سرمایه داری نظام سوسیالیسمی شکل گرفت. با تشکیل دولت امنیت به دست دولت به طبقه ایی افتاد که جوامع بشری را اداره می کردند.در جوامع طبقاتی امنیت طبقه حاکم(امنیت اقتصادی،اجتماعی و سیاسی) بیشتر مورد نظر بود.

در نظام سوسیالیسمی که یک نظام غیر طبقاتی است. دولت امنیت همه ی افراد اجتماع را یکسان مورد نظر دارد، البته بر گزیدگان حزبی در نظام سوسیالیسمی موقعیتهای برجسته ای داشته اند.در ادامه در اثر مبارزات مردم در جهان، امروز اقتصاد کشورها در دنیا یک اقتصاد ترکیبی است که دو بخش، بخش دولتی و بخش خصوصی در کنار هم فعال اند. دولتها در کشورهای مترقی و متمدن امروزی امنیت همه ی شهروندان را تامین می کنند و از حقوق انسانها دفاع می کنند. و دمکراسی را در کشور محافظت و برقرار می نمایند و جریان گردش بول را در کشور در کنترل خود دارند. دولتهای دمکراتیک که با رای مردم، حکومت کشورها را در دست دارند. همه ی بخش هارا در اجتماع در کنترل و زیر نظر دارند. شهر وندان در جوامع صنعتی و دمکراتیک و بیشرفته حهان یا یک کالا عرضه می کنند و می فروشند و یا یک خدمات یعنی نیروی کار خویش را می فروشند. دیگر نظام طبقاتی به مفهوم کلاسیک آن وجود ندارد.

با نوشتن خلاصه ای در بالا از یک ملیون یا دو ملیون سال بیش تا کنون باز می گردیم به مطلب خودمان، امنیت در گیاوان و منطقه در دوران سه رئیس طاهرزئی.رئیس دوست محمد، رئیس علی، رئیس حسن

بعداز جنگ چه بغان که بین قبیله میر که به رهبری برکت و قبیله طاهرزئی به رهبری سه رئیس رخ داد که مصادف با دوران بعداز جنگ جهانی اول است، منطقه ناامن می شود، افرادی از تجار بندر عباس نزد رئیس علی جلال می آیند و به وی بیشنهاد می دهند که امنیت را در منظفه کنترل کند. در تهران رضا شاه خود را شاه ایران می نامد، و به رئیس علی بیشنهاد می کنند که به تهران برود، رئیس علی جلال به تهران می رود و با رضا شاه ملاقات می کند رئس علی جلال بیشنهاد میدهد که امنیت منطقه را کنترل خواهد کرد. رضاشاه مدالی به نام مدال شجاعت به رئیس علی میدهد. رئیس علی دو تیره دیگر طاهرزئی را به رهبری رئیس دوست محمد و رئیس حسن را به رضاشاه هم معرفی می کند. حکومت تهران بیشنهاد بیست جماز مسلح را با ماهی بیست تومان به هریک از سه رئیس در مجموع شصت جماز مسلح به سه رئیس بیشنهاد میدهد. نماینده رئیس حسن علی مراد شاهی انتخاب می شود. نماینده رئیس دوست محمد شاهی دادالله بوده است. حسین عباس درک فرماندهی بیست جماز رئیس علی را برعهده داشته است. سه رئیس گیاوان و منطقه را امن می کنند. 

حسن احمد کهورستانی راه ورودی از ایران به بندرعباس را مختل و مسدود می کرده است. رئیس علی فردی نزد وی می فرستد و از وی میخواهد که با رئیس علی جلال ملاقات کند. حسن احمد کهورستانی می بذیرد و بیشنهاد میدهد که فقط در زمان ملاقات یک فرد از افراد علی جلال باید مسلح باشد و دیگران سلاح با خود حمل نکنند. همراه رئیس علی جلال مهدی حسین بیرداد بود که با اسلحه حضور داشته. رئیس علی به حسن احمد کهورستانی بیشنهاد می دهد که امنیت آن قسمت را او بر عهده بگیرد و درجه های آن فرد نظامی که همراه رئیس علی جلال بود بر میدارد و به حسن احمد کهورستانی میدهد. حسن احمد کهورستانی موافقت می کند که امنیت را در آن منطقه بر عهده بگیرد. در اینجا می خواهم اضافه کنم که حسن احمد کهورستانی با قبیله طاهرزئی رابطه خویشاوندی دارد.

اما در ادامه مطلب. افرادی که سایر مناطق منطقه حمله می کردند و اموال مردم را غارت می کردند و حتی مردم را به اسارت می بردند.سه رئیس طاهرزئی آنها را وادار به ترک اعمالشان می کنند.

از خلیج عربی هم افرادی به منطقه گیاوان حمله می کنند و چند نفری را به اسارت می برند.که رئیس دوست محمد کرمداد آن افراد را به گیاوان باز می گرداند. در زمان حکومت طاهرزئی در گیاوان و منطقه به رهبری سه رئیس، امنیتی باثبات بی نظیری برقرار می شود. به این شکل که اگر شخصی سبدی یا بری به زبان محلی خودمان بر از سکه های طلا می کرد و در سر می گرفت و می گشت کسی جرات تقاضای یک سکه طلا را از او نمی کرد. من خود شاهد آن امنیت بوده ام که در زمان سه رئیس در گیاوان و منطقه برقرار بود.

در آن دوره زمانی تجارت گیاوان بیشتر با کشورهای خلیج عربی بود، و اجناسی چون بارچه که دو نوع آن بیشتر معروف بود. یکی بارچه کدری که بارچه های گلداری بودند که در زابن بافته می شدند و نوع دیگر بارچه که بیشتر معروف بود بارچه های شیله بود که بارچه های سیاهی بودند که به گیاوان می اوردند. اضافه بر این چای گلابی کلکته با صندوق و قند قله بلزیکی با صندوق از کشورهای خلیج عربی وارد گیاوان می شد. اجناس در خارج از منزل در صحرا مدتی انبار می شد، کسی جرات برداشتن اجناس مردم را نداشت. این اجناس گذشته از مصرف داخلی گیاوان به رودبار و سایر نقاط منطقه صادر و فروخته می شد. امور زراعت و دامداری در زمان سه رئیس در گیاوان در امنیت کامل صورت می گرفت. مردم محصولات زراعی و علوفه دامهای خود را در آن محلی که کشت و زرع می کردند در انبارهایی به نام کتمبه نگهداری می کردند.ساختمان کتمبه به این شکل بود که حفره ای به عرض بزرگ کمتر از بنج متر و طول هشت و عمق دو تا دونیم متر به شکل مثلثی متساوی صاقع خوابیده در زمین حفر می کردند. و سقف آن را با چوب و سون می بوشاندن و گل اندوز می کردند. در فاصله ای از یک تا دو متری قبل از تماس اظلاع متساوی مثلث دری در آن باز می کردند و در آنجا محصولات کشاورزی و علوفه های دامهای خود را نگهداری می کردند.

تا قبل ازکنترل گیاوان و منطقه بدست سه رئیس بدیده خرید فروش انسان در منطفه ودر ان زمان متداول بود. مرد و زن کودک و جوان را به خلیج عربی می فروختند. بر رونق ترین محل فروش یکی بریمی بود،این شهر جز بادشاهی مسقط است وهم مرز با العین که یکی از شهرهای ابوظبی است میباشد. من این شهر را دیده ام .نشانه های از رونق تجارت در زمان قدیم در انجا مشاهده میشود.یکی دیگر از بر رونق ترین مکانهای خرید وفروش انسان کشور بادشاهی سعودی بود.،که افراد را از گیاوان و منطقه میبردند ودر این دو جا میفروختند.

سه رئیس امر خرید فروش انسان را ممنوع میکنند. در قدیم هم متداول بود که کنیز وغلام به عنوان محریه در سند ازدواج نوشته می شد.که این را رئیس علی جلال ممنوع میکند .وبجای ان باید تعدادی شتر مینوشتند.

در ادامه گفته یک شهروند مینابی ویک شنیده خود را از یک فرد برایتان در مورد امنیت در زمان سه رئیس ،در زمان حکومت طاهرزئی در گیاوان ومنطقه می خواهم برایتان بنویسم. در میناب متداول بود در تابستان (حامین)در مکانهایی که درخت خرمای فراوان داشت میرفتند.ودر امر جمع اوری خرما ،و به کار در نخلستانها خرما میبرداختند. فردی تعریف میکند که در زمان حکومت طاهرزئی ما زمانی که میخواستیم محل سکونت زمستانی خود را ترک کنیم،در منزل خود را فقط با دو بوته خاردار به نام شنک به زبان محلی میگرفتیم و تا زمان بازگشت همان دو شنگ ،در در خانه ما بود و کسی جرات ورود به خانه را نداشت.

 درزمان حیات بدر بزرگم رئیس علی جلال حکومت تهران تصمیم به ساختن چند مدرسه در گیاوان گرفت، یکی در محل زندگی ما در بمانی، کارگران خشت می مالیدن من به آنجا رفتم ساعتهای آخر روز بود، و می خواستند به چادری که محل اقامتشان بود بروند. وسایل کار خود را که شامل قالب خشت مالی و طبقهای حمل گل بود در محل کار در گوشه ایی گذاشتند. من به آنها گفتم چرا وسایل خود را باخود نمی برید، شاید کسی آنهارا بر دارد. ان فرد در جواب من گفت اینجا حکومت رئیس علی جلال است کسی جرات برداشتن اموال دیگری را ندارد.

یک نقطه مهمی که در امر ساختمان این مدارس در گیاوان می خواهم بنویسم این است که مقاطع کاران هیچ توجهی به امنیت دانش آموزان نداشتند سعی و کوشش آنها بر این بود که از مسایل ساختمانی استفاده کنند که حداقل حزینه را داشته باشد. به این دلیل از خشت خام و خاک شنی جهت ملات استفاده می کردند. دادمحمد علی جلال به آنها گفت که این ملات خاصیت چسبندگی ندارد ولی آنها به کار خود ادامه دادند و ساختمان مدرسه بمانی را تا سقف زنی تمام کردند، اما دیوارها شروع به ترک خوردن کرد اما بازهم مقاطع کاران با ایجاد ضربدرهایی با آهک و گچ بر دیوارها مانع فرو افتادن دیوارها می شدند. اما در نهایت دیوارها فرو ریخت. فکر کنید این حادثه چه فاجعی برای مردم وارد می کرد. در کشورهایی که عدالت و حقوق انسان مراعات نمی شود هم اکنون هم این نحوه ساختمان سازی وجود دارد.

در ادامه می خواهم که شیوه اداره گیاوان را در زمان حکومت طاهرزئی برایتان به طور مختصر بنویسم. گیاوان در زمان حکومت طاهرزئی به رهبری سه رئیس، رئیس دوست محمد، رئیس علی و رئیس حسن به سه منطقه تقسیم می شد. از میشی به طرف جاسک و قسمتهایی از بشاکرد( زنگی یک معروف به بلبل آباد) حکومت رئیس دوست محمد کرمداد که عباس و هاشم و راشد ودیگر افراد قبیله طاهرزئی آن را اداره می کردند.

 از میشی تا کربان حکومت رئیس حسن یار محمد بود سیریک و گروگ را رئیس موس و علی یارمحمد اداره می کردند. اداره بشت کوه یعنی سرارو و بندگورمان بدست دوست محمد حسن بود. از کربان تا میناب، سرنی و سندرک به طرف بشکرد حکومت رئیس علی جلال بود. جومهلد تا میناب و کرگان زیر نظر بیرداد علی جلال اداره می شد. در هر منطقه افراد مسلح و نماینده هایی وجود داشت. نماینده کرگان محمد علی حسن موس کرمشاه، کلاوی، کندال و گهردو در اداره یارمحمد رئیس علی بود. از بمانی تا شامردی و کوهستک در اداره دادمحمد رئیس علی بود. شامردی تا دودر کنارجو و گسمند را حاجی طاهر اداره می کرد. کهتک و کوتک زیر نظر بالنج رئیس علی اداره می شد. در مواقعی که رئیس علی جلال افراد مسلح مانند علی راهی محمد لشکرک و بچه های شعبان مانند هادیک و افراد میرشکالها که نزد ریس علی بودند مانند دوستک و سایرین را به ماموریت می فرستاد حسین رئیس علی جلال آنهارا رهبری می کرد. دادمحمد محمد علی مسئول کریان بود. حسین عباس درک سرنی را اداره می کرد و حصاری سنگی در آن دوره مانند سنگر دوره تبه ی در ملک باوکی که هم اکنون در دست فرزندان یارمحمد رئیس است کشیده بود. که من آن حصار را دیده ام. کریمداد عیس و کریمداد شهمراد سندرک، از گوجک به طرف بشکرد را اداره می کردند. مهدی حسین بیرداد نقش مشاور و وزیر جنگ رئیس علی جلال را بر عهده داشته است. در اینجا به بایان مطلب می رسیم. و اما نقطه ی که می خواهم بنویسم این است که مردم گیاوان و منطقه باید ارزوی امنیتی را که در زمان حکومت طاهرزئی به رهبری سه رئیس در منطقه بود بنمایند، ارزوی است انسانی و بجا.

با آرزوی موفقیت، بیروزی و سلامتی برای مردم گیاوان و منطقه.

سلامت باشید و خسته نباشید. عیسی بیرداد طاهرزئی سوئد استکهلم ۲۲/۸/۲۰۰۹

taherzai@ymail.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد